شاید این قلم خوب نباشد،،،ولی می نویسد...شاید کمی دیر شده باشد...ولی باز هم می نویسد....
هنوز هم صدای ناله های مادران را می شنوم…
گوش کن!
صدای جیر جیر در کلاس های مدرسه ای که امید به صدای شنیدن بچه ها در مدرسه را دارند!!!
نمی بینی؟؟؟
دل های پاره پاره شده و خون جگر شده را؟؟؟
درک کن!
اینان گوشه از زندگی شیرین و زیبای آنهاست…
ببین…
ببین از ته دل زیبایی انقلاب آنها را…
عزیزم…
تا دیروز که نوبت ما بود و پیروز شدیم؛؛؛
امروز نوبت شماست که پیروز شوید…
مگرندیدید؟
دزفول و خرمشهر و پاوه را؟؟؟
اینک ما می بینم…
بیت حانون و جبالیا و خان یونس و رفح را…
پس غزه عزیزم من منتظر آن روز میمانم…تامقاومت…تا همیشه…
روزت مبارک…غزه عزیزم…
غزه جان…روزت مبارک…